• وبلاگ : خلوت دلهاي عاشق
  • يادداشت : چرا بنويسم
  • نظرات : 3 خصوصي ، 59 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4      >
     
    + بهونه 

    سلام ويدا جونم

    چقدر خوشحالم كه مياي اينجا و ميخوني و يه جايي هست كه ميتونم باهات حرف بزنم . منم به اينكه اگر روياهامون رو از ته ته قلب باور داشته باشيم بهشون دست مي يابيم اعتقاد دارم ، اميدوارم تو هم روياهات رو مجسم كني و باور داشته باشي كه تحقق خواهند يافت . شنيدم كه خونه ات رو هم عوض كردي ، اميدوارم كه مباركت باشه و اميدوارم كه زندگي خوب و جديد و سرشار از اميدو شادي اي رو تو اين خونه تجربه كني .

    سلام ويدا جونم

    سال نوت مبارك ، دلم گواهي ميده كه امسال براي هممون سال بهتري خواهد بود ...

    وقتي ديدم اومدي اينجا و خوندي ، ذوق كردم ، دلم براي حرف زدن باهات يه زره شده ، اما ايميل زدن برام سخته ، اينجا رو دوست دارم ، بوي يه دوره از بهترين دوره هاي زندگيم رو ميده ، حال و هواي اون روزا و اون شوق و ذوقها و اون رفاقتهاي بي شيله پيله رو برام زنده ميكنه . گاهي دلم برات خيلي خيلي خيلي تنگ ميشه ، و برام جالب بود كه درست تو يه روز هر دومون دلمون هواي اينجا رو كرد و سعاد هم تو هم روزها اومد اينجا .... واقعا اينم يه جور تله پاتيه ...

    + بهونه 

    احمقانه است

    ولي من هنوزم دوست دارم به اينجا سر بزنم ....

    + بهونه 

    سلام ويدا جونم

    برات تو وبلاگ كوروش كامنت گذاشتم چون حس ميكنم از اونجا بيشتر با خبري تا از اينجا ... دلم براي حرف زدن با تو و گفتن ها و شنيدن ها تنگ شده ... دلم براي همه چيز تنگ شده ، شايد يه روز تو هم آب و جارو كردي ... شايد تو هم يه روز اومدي ...

    + بهونه 

    بازم سلام ويدا جونم

    نميدونم چرا ... اما !!

    + بهونه 

    سلام ويدا جونم

    نميدونم اصلااينجا مياي يا نه ؟ ولي اومدم سر زدم ... هم اينجا وهم پرشين بلاگ ياد گذشته ها كردم و دلم برات تنگيد ... خيلي خيلي خيلي ... شايد اين رو حالا حالا ها نخوني .. ولي هر وقت خوندي بدون خيلي دوستت دارم ... هم من و هم همه ي بچه ها ... گاهي فكر ميكنم اين خودش يه دليله نه ؟

    + سعاد 

    اينجا بوي لواشك ميده

    بوي ديروز

    بوي غربت گمشده ي انسان در فردا

    امروز همون فرداست

    همون روزي که نديده بوديمش

    همون روزي که نيامده بود

    هنوز هم چرا بنويسي ؟

    و هنوز هم ما چرا بنويسيم؟

    و هنوز نميدونيم که چرا مي نويسيم!

    چه عقربه هاي ساعت تند تند رفتند

    و چه ساده زمستان بهار شد و بهار تابستان

    فردا هم روزي مثل امروز است

    خاله جون سلام منو به خودتون برسونيد

    سلام خاله ويداي عزيزم

    سال نو رو بهت تبريك ميگم

    نمي دونم اونجا حس و حال بهار رو داره يانه ؟

    روح عيد رو چي ؟

    اينجا بوي بهار همه جا پيچيده بطوري كه ميشه عيد رو لمس كرد

    برات سال خوبي و خوشي رو ارزو مي كنم

    + ويدا 
    شروع روز يازده
    + ويدا 
    شروع روز چهاردهم

    سلام خاله ويدا

    سلام كوروش

    كوروش تو به احساس كساني كه واقعا دوستت داشتند هيچ توجهي نكردي ....با خودت نگفتي به سر ما چي مياد ....من و سعاد واقعا روح داديم ...ديشب واقعا روح داديم ...خب اقلا يه آف مي زاشتي

    در تموم اين مدت هم واقعا به فكر تو بوديم و به احساس تو توجه داشتيم ...احساس تو احساس ما بود ...

    + ويدا 
    شروع
    رور هيجدهم ماه ستامبر

    سلام خاله ويدا خوب هستين؟

    ديدم آدرس وبلاگ خودتونو گذاشتين كلي روحم شاد شد بد بدو اومدم ببينم چه خبره...فكركردم آپ كرديد ولي...زهي خيال باطل...!!!

    چرانمي نويسيد ديگه آخه؟

    سلام

    شاد باشي

    منتظرتم

    يا حق

    و چه دردي است... درد بي دردي...
       1   2   3   4      >